فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
سلام دنیا

سلام دنیا

سرگرمی

یوتاب بانوی هخامنشی

 یوتاب بانوی هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی، شیر زن قهرمانی است که شاید نامش کمتر شنیده شده است و در نبردی که بین اسکندر مقدونی و آریوبرزن شکل گرفت از نقش ایشان در این نبرد کمتر یاد شده است، در حالیکه یوتاب در نبرد با اسکندر مقدونی ۳۳۰ (پیش از میلاد) همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته‌ است و در کوه‌های بختیاری راه را بر اسکندر بست.
یوتاپ  به معنی همیشه تابنده است.
یوتاب همراه برادرش آریوبرزن،  سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم هخامنشی در کوهستان‌های محل نبرد، در دربند پارس، تکاب در حوالی استان کهکیلویه و بویراحمد امروزی یا نواحی بهبهان امروزی در استان خوزستان تا آخرین نفس مبارزه کرد. اما بر اثر کمبود نیرو و خیانت یک ایرانی، به دست سپاهیان اسکندر کشته و در همان محل به خاک سپرده شد.

آخرین مقاومت درکوههای زاگرس توسط دلاورمردی به نام آریوبرزن صورت گرفت؛ اغلب فقط ازاو یاد می شود ولی نباید فراموش شود که خواهردلاور وی یعنی یوتاب هم که فرماندهی بخشی ازسپاه کوچک برادرش رابرعهده داشت،  دراین حماسه نقش بسزایی داشت. آریوبرزن با سپاه خود که از چهل سواره وهزار پیاده نظام تشکیل شده بود،  به مدت شش ماه در برابراسکندر وسپاهش که بیش ازشصت هزار نفربودند مقاومت کرد تا جایی که درسپاه اسکندر دودستگی بوجود آمده وعده ای پیشنهادعقب نشینی دادند.
شوربختانه یک چوپان راهی رابه اسکندرنشان داد که اسکندرکوه را دور زد و پشت سپاه آریوبرزن راگرفت و همه درراه ایران عزیز کشته شدند…

درود بر همه ی عزیزانی که در کل تاریخ ایران از ابتدا تا به امروز در راه پاسداری از خاک پاک میهن عزیزمان ایران فداکاری کردند واز جان خود گذشتند…

 

به پاس هروجب خاکی ازاین ملک

چه بسیاراست آن سرها که رفته

زمستی برسر هر قطعه زین خاک

خدا داند چه افسرها که رفته…..

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 9:22 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یوتاب سردار زن ایرانی خواهر آریوبرزن

یوتاب سردار زن ایرانی خواهر آریوبرزن

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 9:17 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دلتنگـــــــــی

دلتنگـــــــــی مَرض عجیبی ست....

آدمـــ را آرام آرام....

نــآ آرام میکند....

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:51 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدایـــا

خدایـــا

ایـن روزهــا حرفهـــایم بوی نـاشـــکری می دهنــد...

امـــا تـــو...
بـه حســـاب تنهـــایی و درد دل بگـــذار...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:50 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

پست ترین

پست ترین آدما کسایی هستن که

به دست گذاشتن رو نقطه ضعف دیگران بگن شوخی … !

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:48 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آسـوده باش دل من

آسـوده باش دل من

دیگــر تو را به کسی نمیدهم…
نگاره: ‏آسـوده باش دل من

دیگــر تو را به کسی نمیدهم…‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:46 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ميگن

ميگن شيشيه بخار كرده هيچ حسي نداره،

امّا وقتي رويش نوشتم دوستت دارم گريست.
نگاره: ‏ميگن شيشيه بخار كرده هيچ حسي نداره،

امّا وقتي رويش نوشتم دوستت دارم گريست.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:44 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

شب است...

شب است...
کلنجارميروم با خودم ، بادلتنگي هايم ، باقلب له شده ام ،باغرورشکسته ام ، سراغش را بگيرم ..!.
نگيرم...!
بگيرم...!
نگيرم نزديک صبح است...!
دل رابه دريازدم"مشترک موردنظر درحال مکالمه است..."

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:42 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آدم ها

آدم ها مثل سایه اند

ازشون فرار کنی ،

دنبالـــت میدوند

دنبالشون که بدویی ،

ازت فرار میکنند..

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:40 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

در روزهایی

در روزهایی که دلم شکسته بود
یاد حرفهای \"پدر ژپتو\" افتادم که میگفت:
پینوکیو !
... ...
چوبی بمان...
آدم ها سنگی اند...
دنیایشان قشنگ نیست...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:39 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

گاهی وقتا

گاهی وقتا ، بعضی چیزا غافلگیرت میکنه ... !
مثلا یه بوسه ... !
و تا همیشه توی ذهنت می مونه .... !
تا همیشه ....

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:38 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ايـــن آخـــرين

ايـــن آخـــرين بـارم بـــود!
ديــگـــر احسـاسـم را براي کسي عريان نميکنم
صــــداقــــت يعنــي
حمــاقـــــت......

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:31 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یه سلام

یه سلام می‌کنم ببینم چند 

تا با معرفت جواب سلام میده ??

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:17 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آهای تویی

آهای تویی که اینو میخونی آرزو میکنم تو جیب لباست پول پیدا کنی... آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی ُ هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یهو یجا پیدا کنی... آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی ُ بشنوی... آرزو میکنم انقدر بخندی ُ بخندی که از چشمات اشک بیاد... آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری یجا به مشامت بخوره... آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا ببینی یکی که دوسش داری داره خیلی عمیق با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگاهت میکنه... آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکر نمیکردی حالاحالاها داشته باشیش یا اتفاق بیوفته رو بدست بیاری... این آرزوها خیلی کوچیکن ولی خیلی لذت بخشن 

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:15 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

سه چیز

سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین!

حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه!

اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبود

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:14 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

شماهم

شماهم وقتی شبا یهو از خواب بیدار میشید

گوشیتونو با یه چشم چک میکنید!؟

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:13 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد